خسارت جنگ معمولا گریبان کسانی را میگیرد که در به راه افتادن آن نقشی نداشتهاند، به خصوص در جوامعی که تصمیمگیریها به شیوهای مردمسالارانه انجام نمیشود و در آن مکانیزمی واقعی برای انتخاب تصمیمگیران و یا حسابده کردنشان وجود ندارد. درگیری ۱۲ روزه ایران و اسرائیل هم هزینههایی کلان بر دوش مردم گذاشته است. برخی از این هزینهها ناشی از تخریب مستقیم و انفجار است. اما جنگ هزینههایی غیرمستقیم هم دارد؛ برای مثال سرمایهگذاریهای برباد رفته، اخلال در کسب و کار مردم، اخلال در فروش نفت، قطع اینترنت، لغو پروازها و امثال آن. اگر رویارویی برای بقاء باشد شاید هر هزینهای برای آن توجیه پذیر شود. اما گاه رویارویی بر پایه ایدئولوژی، جهانبینی و یا منافع کسانی است که قدرت را در دست دارند و شهروند از خود میپرسد که این افراد تا چه حد حاضرند مسئولیت نتیجه تصمیماتی را بپذیرند که به خرج ملت گرفته میشود. او شاید در سطحی بالاتر بپرسد که چه طور میتوان چنین مسئولینی را حسابده نگه داشت؟ دادهنماهای این مقاله برآوردی دقیقتر از هزینههای جنگ ۱۲ روزه برای مردم ایران ارائه میکند.
سالهاست که ایران برای حمایت از برنامههای نظامی و با اهداف ایدئولوژیک بخشی عظیم از بودجه کشور را صرف برنامه هستهای، موشکی و نیروهای نیابتی خود در منطقه کرده است. فساد گسترده در میان نیروهای سپاه پاسداران هم باعث شده تا بخشی از این منابع به شیوههای گوناگون هدر رود، طوری که یک بار محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسبق ایران و نزدیک به جناحهای محافظهکار و اصولگرا، فرماندهان سپاه را «برادران قاچاقچی» خطاب کرد.
دادهنمای زیر سهم نیروهای نظامی و طرحهای خاص (هستهای و غیره) را از بودجه سال ۱۴۰۴ با بدهیهای دولت به اصناف
مختلف در کشور مقایسه میکند.

دولت به طور خاص بخشی از فروش نفت را فارغ از بودجه کل کشور به سپاه پاسداران اختصاص داده است تا بتواند به موازات سایر اقلام بودجه دفاعی کشور منابع لازم برای برنامههای نظامی و هستهای خود را تامین کند. هدف آن است که این نیروی نظامی با دور زدن تحریمهای بینالمللی بتواند به طور مستقیم منابع لازم برای برنامههای نظامی خود را تامین کند. این تحریمها خود در واقع تاوانی است که کشور برای پیگیری برنامه هستهای نظامی پرداخت میکند، بدون آن که گفتمانی ملی پیرامون لزوم برخورداری یا ماهیت چنین توانایی شکل گرفته باشد. در واقع معلوم نیست که آیا اکثریت مردم کشور مایل بوده باشند تا هزینه چنین ماجراجویی را پرداخت کنند. تحریمهای اقتصادی اعمال شده بر ایران سنگینترین تحریمهایی است که تا کنون بر کشوری در جهان اعمال شده است و مردم ایران تأثیرات آن را بر زندگی روزانه خود احساس میکنند. جدای از بیارزش شدن پول کشور، خدمات بانکی، اینترنتی و تجاری شرکتهای بینالمللی بر ایرانیان بسته است و این تحریمها در عمل ایران را به واحهای منزوی در منطقه و جهان بدل کردهاند. موج مهاجرت مغزها از کشور یکی دیگر از تبعات چنین سیاستی است.
دادهنمای زیر سهم برنامههای نظامی و هستهای کشور از فروش نفت را با بقیه بودجه ۱۴۰۴ کشور مقایسه میکند.

سرمایهگذاری چندین میلیارد دلاری ایران در صنایع هستهای و موشکی دوربرد به طور مشخص برای هدف قرار دادن کشور اسرائیل طراحی شده است. نقشه زیر میزان برد و هزینه ساخت موشکهای ایران را نمایش میدهد. باید به خاطر داشت که نگهداری از هر کدام از این موشکها، و سیستمهای پرتاب و هدایت آن هم هزینه هنگفت دیگری را بر دوش دولت میگذارد.
فارغ از این بحث که چه عاملی درگیری اخیر میان ایران و اسرائیل را جرقه زد، واقعیت آن است که نیروی هوایی اسرائیل روز ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ حمله به زیرساختهای دفاع هوایی، موشکی، و هستهای ایران را آغاز کرد. این حمله که در ایران به جنگ دوازده روزه مشهور شد با بمباران تاسیسات هستهای ایران در فردو و اصفهان توسط نیروهای آمریکایی به پایان رسید. هر چند که هنگام نوشتن این متن هنوز ابعاد دقیق خسارات وارد شده به این تأسیسات مشخص نیست، اما به گفته ناظران نظامی حجم تخریب بسیار گسترده و عمیق بوده است. به زبان دیگر بخشی عظیم از سرمایهگذاری که در این تاسیسات انجام شده بود از بین رفته است. در همین حال، ایران در پاسخ به حمله به تاسیسات نظامی و هستهای کشور بیش از ۵۹۱ موشک بالستیک و صدها موشک کروز و پهباد به سمت اسرائیل پرتاب کرد. همان طور که در جدول بالا دیده میشود، هر کدام از این موشکها چندین میلیون دلار برای کشور هزینه داشتهاند و برآورد میشود که در مجموع موشکهای پرتاب شده چیزی بین ۱۵۰ تا ۳۸۰ هزار میلیارد تومان خرج برداشتهاند.
دادهنمای زیر به عنوان نمونه قیمت هر کدام از این موشکها را با هزینه متوسط ساخت یک مدرسه تازه در کشور مقایسه کرده است تا تأثیر آن را بر زندگی روزمره مردم نشان دهد. کشور بنا به برآورد دولت هم اکنون به حداقل ۷٫۵۰۰ مدرسه جدید نیاز دارد. آموزش و پرورش مناسب یکی از راههای مهم تقویت بنیه کشور و آمادهسازی نسل آتی برای مواجهه با چالشهای آینده است. کشور بدون نیروی آموزشدیده و متخصص نمیتواند از خود دفاع کند.

خسارات مالی جنگ محدود به موشکهای پرتاب شده نیست. این خسارات باعث میشود دولت که حتی پیش از جنگ هم برای تأمین منابع لازم دچار مشکل بود بیش از پیش قادر نباشد تا بدهیهای خود به مردم را پرداخت کند. علاوه بر آن این درگیری بر فروش نفت و به تبع آن بر درآمد نفتی کشور هم تأثیر گذاشته است. ایران که تا پیش از حمله روزانه حدود یک میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت صادر میکرد حداقل طی دوازده روز حمله تنها روزی ۱۰۲ هزار بشکه نفت صادر کرده است.
دادهنمای زیر برخی از این بدهیها را با خسارات وارد شده به تاسیسات هستهای، هزینه موشکهای پرتاب شده و عدم فروش نفت مقایسه کرده است. عدم توانایی دولت در پرداخت به موقع این بدهیها نه تنها به طور مستقیم به معیشت مردم صدمه میزند، بلکه باعث به تعویق افتادن پروژههای ملی و فعالیتهای اقتصادی و زیربنایی هم میشود.

خسارت به زندگی مردم البته منحصر به اینها نیست. قطعی اینترنت به بسیاری از کسب و کارهایی که از طریق آنلاین فروش داشتند ضربه زده است. توقف پروازها در کل کشور هم نه تنها به طور جدی به صنعت هوایی کشور آسیب رسانده بلکه مانع از ورود برخی کالاهای اساسی، و تعمیر و نگهداری هواپیماها نیز شده است. قطعی برق، اینترنت و از کار افتادگی دیگر زیرساختها، حمله به کارخانهها و غیره هم باعث اخراج کارگران شده و نگرانی از اخراجهای بیشتر را افزایش داده است. حتی روزنامههای تهران که پیش از آن نیز به شدت تحت فشار بودند، به دلیل بیثباتی اقتصادی ناشی از همین چند روز درگیری مجبور شدهاند بیش از ۱۵۰ نفر از روزنامهنگاران خود را اخراج کنند.
پرسش باقیمانده این است که اگر نظام اجازه ندهد صدای مردم شنیده شود چه طور میتوان به حساب کسانی رسیدگی کرد که مسئول این همه خسارت به کشور هستند؟